گفتم : میری؟  گفت:آره

گفتم : منم بیام؟

گفت:جایی که من میرم جایه 2 نفره نه3 نفر

گفتم : برمیگردی؟ فقط خندید...

اشک تو چشمام حلقه زد... سرمو انداختم پایین.....

دستشو زیر چمونم گذاشت و سرمو آورد بالا...

گفت : میری؟ گفتم : آره

گفت: منم بیام

گفتم: جایی که من میرم جایه 1 نفره نه 2 نفر

گفت: برمیگردی؟ گفتم: جایی که من میرم راه برگشت نداره...

من رفتم ... اونم رفت...

ولی اون مدت هاست که برگشته...

و با اشک چشماش خاک مزارمو شستوشو میده...

نظرات شما عزیزان:

mohammad javad

ساعت11:08---18 دی 1392

[وب سایت]

آخ خدا وبلاگ تو دقیق مثل من غمگینه

رضا

ساعت1:53---15 دی 1392

[وب سایت]

منمو یه چراغ مودم اصلا همدم تنهاییامه به خودش قسم که خیلی خستم

رضا

ساعت14:07---14 دی 1392

[وب سایت]

خدا خفت کنه شیما یکم دیگه ادامش میدادی خودکشی کرده بودم خیلی ناراحت شدم به همین چراغ مودم قسم
پاسخ: تو جز چراغ مودم چیزه دیگه ای نداری قسم بدی پسر؟؟؟

مرتضی

ساعت12:17---14 دی 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

عزیز لینکت کردم.

آرمین

ساعت8:59---14 دی 1392

[وب سایت]

عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی

zainab3

ساعت8:15---14 دی 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

سيلوووووووووووووم خيلى اين مطلبت قشنكه

آخى دلم سوخت راستى آجى جرا به وبم ديكه سرنميزنى اكه وقت كردى سربزن
پاسخ:چرا عزیزم حتما سر میزنم:)

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: