تنهایی.....
تنهایی......
اروم اروم به نبودنت عادت میکنم.....
چون هیچ وقت داشتنت رو تجربه نکردم..........
دیگه به داشتن چشم های پراز حسرتم عادت کردم.......
سهم من همینه تنهایی تنهایی تنهایی...
انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی......
نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم......
دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم........
دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم...
تو نگرانم نشو همه چیزو یاد گرفتم........
یاد گرفتم چگونه باتو باشم بی انکه توباشی....
یاد گرفتم نفس بکشم بی انکه تو باشی..بی تو...ویادتو...
یاد گرفتمچگونه نبودنت را بارویای باتو بودن......
وجای خالیت را باخطراتت پرکنم....
نظرات شما عزیزان:
حتی در مجازی ترین دنیای امروزی..
“من”دلبسته ام به اسمی که میدانم می فهمدمرا
من دلخوش کرده ام به دیدن نام تو
با نبودنت” این دلخوشی کودکانه را از من نگیر”